خب .... نمیدونم الان باید این شکلکو بزارم یا این شکلکو
از طرفی ذوق دارم و خوشحالم، و از طرفی استرس دارم در حد تیم ملی افغانستان
دیروز با کلی دسیسه
تماس تلفنی که قرار بود امروز انجام بشه رو جلو انداختیم و دیروز مامان
همسرمبه خونه مون زنگ زد تا جواب نهایی رو از مامان و بابام بگیره
من و همسرمدچار ایسترسهای روحی روانی شده بودیم دیگه من دیروز عصر با مامان حرف زدم و مامان گفت بابا اوکی داده
بعد من اخبار تکمیلی رو به همسرم رسوندم گفتم جواب داده شده و تو با مامان صحبت کن رودتر تماس بگیره
خلاصه اینکه مامانم گفت خوشبخت بشن ایشالا، و قرار شد که امروز مامان
همسرم تماس بگیره و دو تا خانواده معلوم کنن کی قرار میخوان بزارن برای
عقد، که من و همسر به طور زیر زیرکی میدونیم که کی میشه
انشالله همین هفته در پیش رو خواهد بود، و من اینطوری ام
همه ش
من
نوشت1 : من اینجا همیشه خطاب به خودم یا همسرم مینوشتم، الان واسم یه کم
سخته که تغییر وضعیت بدم! برا همین اگه یوهو دیدید که هی وای من اینا که
مخاطب خاص داره، جا نخورید
من نوشت2 : همسرم من خطاب به هر کس که بنویسم بدون که بازم همه ش برای توئه، برای خودمون دو تا یادت نره دوستت دارم؟؟