24. شروع سال جدید

الان اومدم وبلاگو خوندم، چه انرژی منفی ای داشت پست اخر!!

سال نوی همه مبارک با تاخیرررر الهی همه سال خوبی داشته باشیم و آرامش و شادی بیشتری رو تجربه کنیمممم

از خودم... سرگرم زندگی هسم... رفتم شمال و اومدم...

صرف نظر از بعضی اتفاقای ناخوشایند، دیدن خونواده م خیلی خوب بود، بعلاوه ی دیدن برادرزاده م که عشق میکنه آدم باهاش

یه دو هفته ای بودم و بعدشم برگشتم به خانه

الانم باز سرما خوردم!!  دوستم میگفت حتما بخاطر سقط بدنت ضعیف شده. اخه یسری توی دی ماه یه آنفولانزای شدید گرفتم که مشکوک به H1N1  هم بود! معمولا هم سالی دو سالی یه بار اینجوری سرما میخورم. ولی اینسری باز سرما خوردم

راستی هیلا از بچه های وبلاگی بارداره!! تبریک

میگم بهش و خیلی خوشحال هم شدم براش بخصوص که یه وجه اشتراکایی داشتیم با هم توی گذشته

روزا میان و میرن، کلاس زبان هم میرم باز ... و امیدوارم تغییراتی که منتظرش بودم از چندوقت دیگه شروع بشن انشالله 

تا بعد