خودم، یک وال- ایی

میخوام خود واقعیم باشم، فقط خودم...

خودم، یک وال- ایی

میخوام خود واقعیم باشم، فقط خودم...

14.

داشتیم با همسری شام میل میکردیم شامی که من با زحمت زیاااد و فشار پاییین و کمر دررررد و اینااا درست کرده بودم  بلی من چنین همسر خانه دار و مهربانی هستم


خلاصه شام میخوردیم و اختلاط میکردیم برا خودمون


ییهو همسری صورتشو اورد توی دو سانتی ام و براااق شد توو صورتم و نیشخندی به پهنای کف دست زد



میگم چی شدهههه


میگه یه لکه ی زیبا روی دماغت ظاهر شده مبارکت باشه اینم یه نشونه دیگه


خاک وچوکم زشت شدم رفت 


البته بگم که یه نشونه دیگه هم اضافه شد ته دلم خوشحالم شتم


هر چیییی خدااا بخواااااد



نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد