امروز 22 شهریوررر
فاینال زبانم رو دیروز دادممم
الانم آماده نشستم تا همسری که رفته دنبال مامانم ترمینال، برسه خونههه
شکمم انگاری واقعنی بزرگ شده
خیلییی خسته م برای امتحان چند روزی درگیر بودم و خوابم کم بود،دیشبم نتونستم خوب بخوابم
مامان که رسید یه سر میرم آزمایشگاه، یه کار کوچیک دارم باید نمونه ها رو بدم به دوستم و زود برمیگردم. اصلا حالم خوب نیس برا کار کردن
خلاصه که اینجوریااا
نی نی هم که والا خبری ازش نیس
شنبه نوبت غربالگری دارم و دعا دعا میکنم تا دوشنبه جواب حاضر بشه که بتونم به دکترنشون بدم. اخه اخر هفته تعطیله و اگه همه چی اوکی باشه میخوایم ما هم با مامان بریم شمال
تا ببینیم چی میشهه