خودم، یک وال- ایی

میخوام خود واقعیم باشم، فقط خودم...

خودم، یک وال- ایی

میخوام خود واقعیم باشم، فقط خودم...

آرامش..! :)

سلام مامان جونم

چخبرا پسر گلم خوش میگذره اون توو؟


انقده این پسری ما خوشگل تکون میخوره که دل من و همسری رو میبره واقعا!!!

زیر پوستم میلغزه، یه وقتایی یوهو پای مبارک رو فشااار میده یه طرف و کوووه درست میکنه اونجا

البته وقتایی که زیاد فعالیت کرده باشم یا نشسته باشم، میبینم که شیکمم سفت میشه و اون موقعست  که ضربه های پسری دردناااکه


روزا رو دارم با مشغله ی پایان نامه و کلاس زبان و کارهای خونه میگذرونم


فصل اول پایان نامه رو تقریبا تموم کردم. اصل کاری هم همین فصله. نیاز به سرچ فراوون داشت.  چند روز دیگه میفرستمش واسه استاد گرااام 


یه ذره احساس آرامش میکنم. دارم روابطم رو بهبود میدم و سعی میکنم کاری رو انجام بدم و فکری رو داشته باشم که باعث آرامشمه. ایشالا همین جوری که با تمرینات شکرگزاری پیش بدم همینطوری حالم بهتر و بهتر میشههه


همسری هممم قول داده از امروز کارای خونه تکونی رو با جدیت انجام بده و پیش ببره. به بههه چه شوددد 


اسم پسری رو هم توی برنامه مه که وقت بذارم و بیشتر سرچ کنم که بعدا پشیمون نشیم


فعلنه اینجوریااا 

همینطوری آرامش روانم رو که حفظ کنم راضی اممم 


تا بعددد

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد