خودم، یک وال- ایی

میخوام خود واقعیم باشم، فقط خودم...

خودم، یک وال- ایی

میخوام خود واقعیم باشم، فقط خودم...

ماه نهم!

دیگه شیکمم حسابی سنگین شده!

اوایل ماه نهم هسم. در عرض یه هفته یطوری حس میکنم که شکمم سنگین شده و پایینش قلمبه، که عجیبه  اصلا!


ضربه های پسری زیاد و شدید شده. اگه از دستشویی رفتنم بیشتر از یکی دوساعت گذشته باشه، یطوریییی لگد میزنه و به قفسه سینه م فشار میاره و زیر پوستم میلغزه کهههه بدو بدووو میرم دسشویییی


همسری هم کار نصف کابینتا و اتاق خودمونو تموم کرده. امروز هم اگه فرصت بشه میخواد تخت-گهواره پسری رو سر‌هم کنه و بقیه وسایلش مث رورویک و صندلی غذا رو هم درست کنه. 


اسم هنوز برا پسرک انتخاب نکردیم سخته واقعا! چند تا اسم توی ذهن داریما، ولی همسری یکی دو تاش که من دوس دارم رو نمیپسنده و از یه طرفم من حس میکنم هنوز باید بیشتر بگردم دنبال اسم


پایان نامه!!! مفتخرم اعلام کنم کههه به جاهای خیلییی خوبی رسوندمش!! سه فصل رو به رونوشت اولیه رسوندم، و فصل بحث مونده که برا نوشتنش نیاز به کمک استاد دارم، یه کم پیچییده س اخه


این جوریااا

برم که همسری اومددد

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد