خودم، یک وال- ایی

میخوام خود واقعیم باشم، فقط خودم...

خودم، یک وال- ایی

میخوام خود واقعیم باشم، فقط خودم...

کی میایی پسرک!!

یکشنبه ۲۶ اسفندددد

هنوووزز خبری نیییست


به خودم گفتم از فردا یه کم حرکت اسکات بزنم و یه کم پیاده روی کنم ببینم اثر داره؟؟


عکسهای آتلیه مون هم اومد، قشنگ بود راضی بودم


دیگه این روزا همه تند تند پی ام میدن چی شددد چخبررر منم میگمم هیییچ نشستم در خانه فعلااا 


تز دادن این و اون هم شروع شده طبیعتا. یکی میگه اینو بخور یکی میگه این حرکت رو انجام بده. منم فعلا محل نذاشتم. طبیعی تا ۴۰ هفته که پر بشه وقت داره دیگه، منم که تازه یکی دو روزه ۴۰ رو شروع کردم‌.


طبق سونو که تازه ۳۹ هفته م تموم شده. یعنی تا یه هفته دیگه وقت دارم برای شروع درد ..


مامانم هم شنبه صبح رسید و خیالم راحت شد. خدا بهش سلامتی بده که دیگه از خورد و خوراک و کار خونه خیالم راحته


طبق معمول هم کلی با خودش وسیله آورد عزیزدلم.


حالا باید ببینیم کی بالاخره دردم میگیره؟ یه ذره نگرانی توی دلم افتاده که نکنه اصلا دردم نگیره و اصلا دهانه رحمم نرم نشه اخه من کمر درد خاص یا انقباضات کاذب رو هم زیاد حس نکردم. یعنی نمیدونم واقعا انقباض کاذب که میگن همین گاهی سفت شدن شکممه مثلا؟ اخه تا اونجا که من متوجه شدم موقع خستگی یا زیاد بیدار موندن اونجوری میشم و با استراحت و خواب اوکی میشه حالم


فقط خیالم از این راحته که حال پسری خوبه. سونوی بیوفیزیکال که داده م و حرکات کیان هم که نرماله و مثل همیشهه


فردا میرم نوار قلب و دوشنبه میبرمش پیش دکتر. شاید هم دوشنبه هم باز  نوار قلب رفتم نمیدونم حالااا


بعضی وقتا از زایمان طبیعی میترسم، بعضی وقتام خیلی بنظرم عادی میاد، یعنی به خودم میگم انجامش میدم دیگههه


تا چه شودددد

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد