دلم هوای شعر کرده
هوای کتاب خوندن
هوای قصه گویی
هوای رهایی
هوای رفتن کنار دریا و قدمزدن روی ماسه ها
زل زدن به موجهای دریا و غرق شدن توی حسش
هوای رقصیدن بی بهانه
هوای نفس کشیدن عمیق توی هوای آزاد
هوای بوسیدن، بوسه های از ته دل
هوای بی خیالی....
دلمهوای همه چی داره.. هوای همه چی....
...به وقت یک روز گرفته ی پاییزی...
میشه یه هندزفری بذاری تو گوشت و تا انتهای یه خیابون فقط قدم بزنی دستاتو بذاری تو جیب پالتوت و فقط فکر کنی
.
.
.
.
نیست ... نداریم ...
نیست نداریم! با پسر کوچولوی هشت ماهه نمیشه با بی خیالی تا انتهای خیابون قدم زد