خودم، یک وال- ایی

میخوام خود واقعیم باشم، فقط خودم...

خودم، یک وال- ایی

میخوام خود واقعیم باشم، فقط خودم...

چه عجبببب اومدم :دی

سلاااام سلاااام

 

وای بالخره تونستم از گوشی چار تا کلمه پست بزارم شکلکم گپی کنم جل الخالق

 

بوخودا باورم نمیشهههه

 

خلاصه فعالیت های اینجانب در ماههای اخیر

 

1.هی هی معلم بودم انقددد کیف میدههه

2.مدرک خیاطی و جواز کسبمو گرفتم هورااااا

3.بقیه مدتو خوردم و خوابیدم

 

خولاصه که اینطوریااااا

 

بعدش هم که اواءل تابستون نزدیکه و ...

رفتم دکتر ز*نان،برا اقدامات اولیه،آزمایش و اینا نوشت برام

پاپ اسمیر نوشت برام و توی نتیجه ش اسم کلی باکتری بود کپ کردم

حالا این هفته باید نتیجه شو ببرم دکتر ببینم چه خاکی دله سرم کنمبغیر از این نتیجه آزمایش بقیه احوالاتمون خووووبه

 

با دانش آموزا خیلیییی بهم خوش میگذرههه مخصوصا اول دبیرستانیاااا عاشخمن

 

انقد شلوغن و حرف میزنن خدااا میدونه کلا 6 نفرن هااا ولی کل مدرسه از دستشون عاصی ان  غیر از من البته

 

زورم بهشون میرسه از پسشون بر میام

چندروز پیش بهشون میگفتم که انتقاداتتون ازم رو بهم بگید

 

گفتن خانوووووم شما عالییی هستین فقط همینجوور که هستین بمونین 

بله اینجوریاس همچین معلمی هستم بنده

 

حالا کلی خاطره دارم ازشون تعریف میکنم کم کم

 

یکیش که جزو بزرگترین سوتی هام بووووده

 

من ترکی زیاد بلد نیستم نصفه نیمه بعضی کلماتو میفهمم بعضیا رو نه،بعد اولای  سال داشتیم با دانش اموزا سر موضوعی حرف میزدیم اون وسطا بچه ها بین خودشونم حرف میزدن البته به ترکی

 

بعد حرف پشتک وارو زدن بود  یوهو یکیشون به ترکی یه چیزی گفت که من روم به دیفال کلمه دنبلا*ن رو شنیدم اون وسط

چشمتون روز بد نبینه انچناااان دادی زدم سر دانش آموزه و اینکه چه طرز حرف زدنه درست صحبت کنین و خجاااالت بکشین و ....

بعد دختره بدبخت میگفت خانوم من چیزی نگفتم بخداااا

 

منم اخمی کرده بودم بیاااا و ببیییین

 

هیچی دیگه اومدم خونه با افتخار داشتم واسه همسری تعریف میکردم که هه هه دانش آموزا فک کردن من هیچی ترکی حالیم نمیشه  امروز مچشونو گرفتم و حالشونو جا اوردم!! درباره پشتک وارو حرف میزدیم اونوقت جلوی من این حرف زششششتو میزنن و میگن دنب.لان!! تازههه با پرروییی هم میگه من چیزییی نگفتمممم

 

همسر عزیز دلبندم هم بعد از این که کف زمینو گاز زد از خنده گفت راست میگفت بنده خدا پشتک وارو به ترکی فلان کلمه میشه که شبیه دنب.لانه اشتباه شنیدی عزیزمممم

 

 

بنظرتون دانش آموزا چه فکری درباره م کردن عایا؟؟چقدر بهم خندیدن عایا؟؟؟عایااا من چطور روم شد برم سر کلاس بازم ؟؟؟

 

4. بعد مدتهاااا

سلام به وبلاگم!!

 

 

 

بعد از مدتهای طولانی مینویسم، چندباری اومدم پست بزارم ولی لف تاپم خرابه و با گوشی شکلک نمیشه گذاشت و هی قاط میزنه پرشین و همه اینا باعث دلسردیم میشدابله

 

امسال میخواسم برا ارشد بخونم یه ماه هم خوندم ولی یکی دو ماه درگیر پیدا کردن خونه بودیم و بعدشم که مدرسه شروع شد و من یوهو دیدم اخر ابان شده و من 3-4ماهه درس نخوندم!! و تقریبا دیگه بی خیالش شده بودم وفقط رفتم همینجوری کنکور دادم!!

 

الان هم کنکور آزاد مونده ولی توی اسفند هم درگیر کارای خونه بودم و پرید!حالا دیگه نمیدونم...

 

و دلم نی نی میخواد!! عروسمون هم باردارهههه :* من توی آبان فکر بچه افتاده بودم ولی دیدم نمیتونیم.. ماه بعدش دیدم عروسمون بارداره و الان هم چهارماه و چندروزشه و خدا رو شکر تا الان که آزمایشا و همه چی خوب پیش رفتههه و نینی هم پسرهههه

 

برنامه من این بود کع از اواءل تابستون اقدام کنیم حالا تاببینیم چی پیش میااااد

 

هروقت لف تاپم درست شد پست میزارم الان شکلک گذاشتن خیلی سخته و بی شکلک هم پست گذاشتن نمیچسبه اصلاااا

 

سال نو مباااارک

 

امیدوارم سال جدید تجربه های بهتر و جدید داشتع باشیممم...ایشالااااااا ....

 

فیهلاااااا

3. هردمبیل :دی

  وقتی تصمیم میگیرم که شونصد تا کار رو با هم انجام بدم

 

- یه ماهه دنبال خونه اییم  هی هر روز برو بنگاه خونه ببین از اینور وسایل رو جمع کن، که نصفه نیمه جمع شده و بیشترشون سر جاشونن و هرروز من به روی وسایلا میخندم اونا هم به روی من   هی هر روز یکی توو سر خودم میزنم یکی توو سر همسری

 

- ییهو تصمیم گرفتم مدرک خی*اطی بگیرمlooksmiley.gif  حالا هی هی باید تمرین کنم که هفته دیگه امتحانشه  کلی پول بالاش دادم میترسم قبول نشم پولمون حروم شع

 

- تصمیم گرفتم جوا*زکسب هم بگیرم حتاااااااا   یه کمی از کاراش رو انجام دادم و به محض اینکه خونه بگیریم باید دنبال کارای اونم برم  باژد که رستگار شومtooth.gif

 

- تصمیم گرفتم که ار*شد بخونم 604919_flirty.gif از سه هفته پیش شروع کردم ولی انقد که بحمدالله این چندوقته برا خودم کار جور نمودم که ده روزه هیییییچ نخوندم

 

- از اول مهر برای اولین بار میرم یه مدرسه ای برا تدریس و اینا  کلی ام براش ایسترس دارم و کتابها رو مرور نکردم و میترسم این دانش آموزای بی چشم و رو دستم بندازن خرکیف شن کیثافتااااhttp://asaipoor2.persiangig.com/sheklak/027_cloobyazd.gif

 

تازهههه بحول و قوه ی الهی توی دو هفته ی باقی مونده تا آخر تابستون مسافرت هم میخوایم بریم

 

خدا مرا قرین رحمت خویش قرار دهد انشاللهههه

 

2. خونههههههههه :/

ای داد ای هوار من خونه میخوام

 

میخوابم خواب خونه می بینم بیدار میشم به خونه فکر میکنم میرم توو خیابون به خونه های مردم زل میزنم

 

نه وضعده عاخههههه  از همه چیم افتادم چندروزه یه کلمه هم درس نخوندم

 

خودایا نمیشه یکی بیاد در خونه مونو بزنه بگه بیاین قرار داد ببندین یه خونه توپ دارم براتون

 

همسریییییییییی من بیر دانا او ایستیرم ور منهههههه دااااا

 

تولد تو

سلام عشق من

 

تولدت مبارک همسر من

 

عشق ابدی من

 

خدا رو شکر میکنم بخاطر با تو بودن و داشتن تو

 

خدا رو شکر میکنم به خاطر پیش تو بودن

 

فدای لپات بشم من نیشخند

 

دوستت دارم جیجر من ماچ

...

خیلی غصه دارم

 

حتا یه زنگم نزدی که میخوام بیام فقط اس ام اس؟ نکن این کارو با من

زنی که ...

من زنم

 

زنی که باور دارد که همسرش عاشقش است

 

زنی که باور دارد به قلب مهربان و روح بلند همسرش

 

زنی که به نازک دلی و محبت همسرش ایمان دارد

 

زنی که غرور همسرش را میشناسد و نمیداند که چطور با آن تا کند که هم عشق بماند و هم غرور

 

زنی که میداند همسرش مدتهاست که دلتنگی هایش را نمیگوید و مدتهاست که کمتر میگوید دوستت دارم و مدتهاست که به یک اشاره و به یک حرف قلبش را پس می کشد و برای خودش نگه میدارد

 

زنی که میبیند همسرش حتا به طور مستقیم از او نمیخواهد که پیشش برود، و هیچ اصراری هم نمیکند و میگوشد اگر دوست داشتی بیا ...

 

و زنی که میداند پشت این حرف ها و این بی توجهی ها و این دوری گزیدن ها و زنگ نزدن ها مردی ست که از صمیم دل دوستش میدارد ولی خود را عقب کشیده است

 

و زنی که به تو گفت: با خواندن آن مطلب به خودم گفتم برای زنده ماندن و بارور شدن عشق باید همدیگر را به همه چیز ارجح بدانیم ... باید تو را به همه چیز ارجح بدانم، به همه چیز!

 

و زنی که دیشب تصمیم گرفت که به ناراحت شدن نزدیکترین و صمیمی ترین فامیلشان، خانواده خاله اش، پشت کند و به جشن عقد دخترعمویش پشت کند و به آنها زنگ بزند و معذرت خواهی کند و به سوی همسرش برود و بیش از آن تنهایش نگذارد

 

و زنی که با وجود مطمئن بودن از عشق همسرش، باز هم دلش خیلی میگیرد و میشکند از بی توجهی و بی تفاوتی همسرش ... و از خواندن اس ام اسی که در جواب بیایم پیشت؟ تنها نوشته است: اگر دوست داری بیا ...

 

همسر من

این چند وقته خودم رو عادت دادم که اگه میخوام بنویسم واسه خودم بنویسم، نه توی وبلاگ.

 

الان میخوام برای تو بنویسم

 

همسرم خیلی حرف دارم برات ... گرچه همیشه گوش شنوایی برام هستی، ولی الان دو روزه دارم برای خودم فکر میکنم و میخوام توی یه موقعیت مناسب باهات حرف بزنم ... وقتی که دلخوریمون کمتر باشه، آغوش قلبمون بازتر باشه برای گفتن و شنیدن

.

.

.

.

الان تو زنگ زده بودی و من یه بخشی از حرفام رو با گریه برات گفتم ... ولی باز زلزله اومد و وسط گریه م شما بدو بدو رفتین توی پارک!... کی میخواد تموم بشه؟؟

 

آخرین جمله ی درد دلهام این بود : خیلی تنهام خیلی تنها شدم ....

 

پر از حرف

آیا با اینکه با هم قهریم، نوشتن دوستت دارم اشتباهه؟ و اینکه میدونم اینجا رو خواهی خوند و خواهی فهمید که وقتی با هم قهر بودیم اینجا برات نوشتم دوستت دارم و دلم تنگه، اشتباهه؟ گفتن اینکه نگران رابطه مونم ... نگران راهی که داریم توش پیش میریم ... و غروری که داریم ... من نمیتونم غرورم رو باز زیر پا بزارم ... نه اینکه غرورم مهم باشه، اتفاقا داستان اینه که تو غرورت برات مهمتره انگار...

نمیخوام وجودمون برا همدیگه بی تفاوت بشه ... نمیخوام قهر بودنمون با هم برامون مهم نباشه ... بخدا نمیخوام ... ولی هردومون باید بخوایم ... اگه فقط من بخوام، نتیجه ش این میشه که مدام من میام سراغت ... نمیگم تو نمیخوای ... ولی خواستن تنها کافی نیست! باید آدم بخاطر عشقش بتونه از خودش و غرورش بگذره ... و داره کم کم اینطور میشه که منم مث تو میشم و نمیتونم از غرورم بگذرم، چون انگار این همه عشق کافی نیست برای اینکه از غرورمون بگذریم!

پر هستم از حرف، ولی زبانی برای گفتنش ندارم!

.....

" مرد باید وقتی مخاطبش عصبانیه , ناراحته , میخواد داد بزنه

وایسه روبروش بگه توچشام نیگا کن , بهت میگم تو چشام نیگا کن

حالا داد بزن , بگو از چی ناراحتی

بعد مخاطب داد بزنه , گله کنه , فریاد بکشه و گریه کنه

حتی با مشتای زنونه ش بکوبه تو بغل مرد

آخرش خسته میشه و میزنه زیر گریه

همونجا مرد باید بغلش کنه , نذاره تنها باشه

حرف نزنه ها , توضیح نده ها

کل کل نکنه ها , توجیه نکنه ها

فقط نذاره احساس کنه که تنهاس

مرد باید گاهی وقتا مردونگیش رو با سکوت ثابت کنه  , با بغلش!! "

 

 

کاش وایسه و نگاه کنه توی چشمات ... کاش وقتی ناراحتت کرده بیاد سراغت و بخواد که از دلت در بیاره ... کاش کاش